کد مطلب:315275 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:177

نجات از آتش سوزی
شخصی به نام حاج عبود، از تجار معروف كربلا، كرامتی را این گونه نقل كرد:

در سال های 1950 میلادی هنگامی كه برای ادای نماز صبح به مرقد مطهر حضرت عباس علیه السلام می رفتم، در صحن مطهر آن حضرت هم چنان كه هر روز می رفتم سروصدا و صلوات و آثار خوشحالی مشاهده كردم. دیدم زنی نشسته و هلهله می زند و صلوات می فرستد، متوجه او شدم و سبب را جویا شدم در حالی كه درب صحن تازه باز شده بود، گفتم: خوشحال باشید! چه شده؟

جواب داد: دختری داشتم او را شوهر دادم. خداوند سه پسر و یك دختر به او داد. هفته ی پیش در خانه اش آتش سوزی شد و این یك دختر پانزده ساله در اتاق خواب بود و همه جای خانه می سوخت و بیرون آمدن او مشكل بود. وقتی این دختر از اتاق بیرون آمد، تنها چیزی كه سبب نجات وی شد، هنگامی كه از خانه بیرون آمد گردنبندی در گردن او بود كه بر آن نوشته شده بود: «یا قمر بنی هاشم ادركنی».

دختر برخاست گردنبند را بوسید و پیوسته می گفت: «یا قمر بنی هاشم ادركنی» و آن را تكرار می نمود.



[ صفحه 533]



دختر جوانم جریان نجات خود از آتش را چنین نقل كرد:

در هنگام آتش سوزی احساس نمودم گویی دستی مرا از اتاق به سوی خارج نجات می دهد. ترس از من برطرف شد و اراده ام قوی شد. گفتم: علیك السلام یا اباالفضل!

لحظه ای بیش نگذشت، خود را خارج از اتاق دیدم.

سپس آن زن ادامه داد: اینك آمدم تا از حضرت عباس علیه السلام تشكر كنم و دخترم خواهد آمد، جریان را از او سؤال كنید، چیزی نگذشت كه همان دختر آمد و جریان را هم چنان نقل كرد.

سپس كیف دستی خود را باز نموده و همان گردنبند را نشان داد. و زن ها ریختند تا از لباس های او تبرك جویند. [1] .


[1] همان مصدر ص 48.